امروز رفته بودم خونه یکی از دوستان خانوادگی
یک مرد و زن مسن که به خاطر باصفا بودنشون همیشه بهشون سر می زنیم .
خونشون ماهواره دارن . و اخبار بی بی سی رو هم چند وقت یک بار می بینند .
این دفعه که رفتم زمانی زیادی نگذشته بود که گفت : مهدی این بزرگان مملکت چرا دارن اینجوری می کنن ؟
امروز ماهواره داشت درباره اختلافات اینها می گفت که من اعصابم خورد شد اومدم پایین .
آخه الآن وقت این کارهاست ؟
الآن که همه رسانه های جهان بر علیه ما هستند ...
من به قدری این احمدی نژاد رو دوست دارم ... اما نمی دونم چرا داره اینجوری می کنه
گفتم مطمئن باش بیشتر از شما رهبر اونو دوست داره . اما ... نمی دونم چرا اینطوری شد .
گفت من به خاطر این احمدی نژاد از خیلی ها حرف شنیدم از جمله از پسرم . اما آخه چرا باید اینجوری بشه .
حالا که کسی نیست زورش به اینها برسه خودشون چرا به جون هم میوفتند .
من هم هیچ جوابی نداشتم بدم . فقط پشت سر هم آه حسرت می کشیدم .